شهر احمق‌ها

 واقعیت اینه که من تقریبا پنج روز هست در حال جا‌به‌جا کردن جای تلگرام هستم، خجالت آوره ولی دقیقا همینه.

از رو صفحه اصلی گوشی بردارم بذارم اون پشت چشمم نیفته بهش؟ چند ساعت نگذشته موقعیت جدیدش لا‌به‌لای برنامه های دیگه وارد قسمت ناخودآگاهم شده بدون اینکه دنبالش بگردم منو رو ورق میزنم و بهش میرسم ضمنا  انقدر ازش استفاده کردم همیشه در صدر پیشنهادهای گوشی قرار داره.

بعد میگم خب بیا لاگ اوت کن. هروقت لازم شد لاگ این کن که کمتر وقت بذاری. انقدر لاگ این و لاگ اوت میکنم که لاگ اینش خراب میشه و پیغام خطا میده که خیلی اومدی و رفتی یه چند وقت دیگه بیا، ناراحت شدم هرچند توفیق اجباری بود. حالا دیگه کاریش نداشتم فقط می‌خواستم درست بشه بعد دیگه میرفتم پی کارم.

فرداش درست شد و به یکی دو نفر گفتم من از تلگرام استفاده نمی‌کنم یه مدت، شاید از اونا حجالت بکشم و دیگه استفاده نکنم. که باز هم فایده نداشت. گفتم من که رو لپ تاپ هم دارمش چه کاریه. از رو گوشی کلن پاکش کردم. تلگرام روی لپ تاپ خیلی کیف نمیده، رو گوشی حالش بیشتره. ضمنن من تمام کارم با لپ تاپه اینجوری بدتر بود. چند بار پاک کردم و نصب کردم . خلاصه از وقتی به فکر افتادم ازش کمتر استفاده کنم بیشتر تو چشممه.

انقدر این پروسه‌ی از دم در برداشتن و رو طاقچه گذاشتن و برعکسش تکرار شد که با خودم فکر کردم اصلا چی من رو به تلگرام میکشه؟

برای ارتباط های کاری که همه ایمیل دارن و بیشتر از ایمیل هم حرف و صحبتی نیست. کسی هم کار مهم داشته باشه زنگ میزنه. ضمنن در تمام این مدتی که تلگرام داشتم چه اتفاق مهمی افتاد که اگه تلگرام نداشتم ازش جا می‌موندم.

بحث زمان هم نیستا. شاید کنترل زمان برام راحت باشه. بیشتر بحث این هست که چرا من از خواب که بیدار میشم اول تلگرامم رو چک میکنم. چرا نیمه های شب از خواب بپرم حتمن یه سر میزنم. چرا کارم که تموم میشه چشمام برای اینکه یه کتاب دستم بگیرم خسته ست ولی برای چرخیدن در تلگرام و اینستاگرام چشمم کار میکنه هنوز. چرا من هنوز بعد یک هفته کتابی که کنار دستم هست رو کامل نخوندم. یا چرا زنگ نزدم درست و حسابی حال کسی رو بپرسم اما تلگرامم پر از چت با آدم‌هاییه که به وقت تنهایی اسم خیلی‌هاشون حالم رو خوب نمیکنه، و قطعا من هم برای خیلی از اونها همین حس رو تداعی میکنم. قبلا خیلی بیشتر کتاب می‌خوندم خیلی بیشتر کتاب می‌خریدم. الان خواندن و خریدن که هیچی حتی به ندرت درکتاب‌فروشی خودم رو پیدا می‌کنم. چقدر کمتر شده ملاقات‌های اختصاصی من. چقدر بیشتر فرار می‌کنم از اینکه حضوری کسی رو ببینم. و خیلی اتفاق‌های دیگه که بهتره بیشتر از این خودم رو با گفتنشون خجالت زده نکنم.

خیلی از نیاز‌های ما در تلگرام لا‌به لای این چت‌ها و کانال‌ها و گروه‌ها ناپدید میشه. برطرف نمیشه. اما دیگه نوتیفیکیشن هم نمیده. تلگرام خیلی شبیه شهر احمق‌هاست.

 

11 Thoughts

  1. من چندسال پیش متوجه شدم که به تلگرام معتادم. نصفه شب برای خوردن آب بیدار می‌شدم و یک دفعه می‌دیدم ساعت ۷ صبح شده و من دارم تو تلگرام می‌چرخم. عضویت تو گروه‌های مختلف هم به شدت باعث شده بود بی‌مهابا خشمم رو سر اعضایی کهباهاشون اختلاف سلیقه‌ی عمیق داشتم خالی کنم و …. .
    یک روز بدون دی‌اکتیو کردن، تلگرامم رو از رو گوشی پاک کردم و حدود دو سال بر نگشتم. تو روزهایی که تلگرام نداشتم، فقط تو مدت مشابهی که قبلش تو تلگرام می‌جرخیدم، دستکم ۱۲۰ صفحه کتاب خوندم.
    تلگرام پدیده‌ی عجیبیه. نمی‌دونم با کجای آدم‌ها و روابطشون درگیر می‌شه که این‌همه چنبره‌می‌ندازه رو همه‌ی ساحت‌های آدم.

  2. منم خیلی بهش فکر کردم اما حذف نکردم یعنی باختم 🙂 و با خودم یه قرار گذاشتم … مگر اینکه واقعا کاری داشته باشم واینکه اخرین اولیت کارهای روزانه ام گذاشتم . نمی دونم روش خوبیه یا نه ؟!:)
    موفق باشی

  3. جذاب مینویسی الهام. به دلم نشست نوشته ات رفیق.
    من به شخصه از پس فیسبوک و اینستاگرام بر اومدم اما مشخصا در مورد تلگرام جرات نکردم اقدامی کنم!
    اینکه براش میجنگی رو ستایش میکنم دختر.

  4. سلام الهام
    باحال و صمیمی می نویسی.
    منم برای حذف کامل تلگرام در در گامهای اول قبل از حذف کاملش، این چند تا کارو کردم:

    ۱- خارج شدن از تمام گروه ها و کانال ها: الآن مدت زیادیه که عضو هیچ گروه یا کانالی توی تلگرام نیستم و کلا عطای نداشته شان را به لقایشان بخشیدم جوری که حتی از گروه خانوادگیمون که خودم درست کرده بودم هم لفت دادم.
    ۲- حذف ۸۰%مخاطبین: به غیر از چند نفری که با آنها کار دارم، نام بقیه که شامل دوستان و فامیل به درد بخور بود را از مخاطبین تلگرام حذف کردم.
    ۳- نوتیفیکشن تمام افراد رو غیر فعال کردم.
    در کنار اینا یه کار دیگه هم هست که خیلی وقته انجام می دم، و اون حذف کردن مکالمات به محض تموم شدنشونه، که اینکار مزایای زیادی در مقابل معایب کم و قابل جبران احتمالی داره.
    علاوه بر مطلب یاور مشیرفر عزیز، صدرا علی آبادی هم توی وبلاگش یه مطلب خوب در این زمینه داره که به من خیلی کمک کرد، هر کسی دوست داره سرچ کنه پیداش می کنه :))

    1. سلام 🙂
      من بهم برمیخوره کامل یچیزی رو حذف کنم. تازگی بیشتر بهم برمیخوره. هاها دوست دارم اونها باشن و حذف نشن ولی من خودم کنترل کنم و من بگم هرچیزی و هرکسی چقدر و کی و کجا حضور داشته باشه. برای همین من و تلگرام میخوریم بهم دیگه دعوامون میشه، زورم نمیرسه بهش.
      من فیسبوک رو کامل دلیت کردم. یا بقول شما بعضی از چت هامو. که الان ناراحتم ندارمشون. یسری خاطره‌هام تو همین چیزاییه که حذف کردم.
      یاد میگرفتم مسالمت امیز کنار هم زندگی کنیم همه چی حل بود.

  5. سلام الهام
    راستش منم زیاد از تلگرام استفاده میکردم ولی فک کنم نه به اندازه تو 🙂 .از اونجایی هم که هیچوقت گوشی هوشمند نداشتم در نتیجه فقط از لپ تاپ بهش دسترسی دارم. اول اومدم دیدم من دقیقا واسه چی میرم توی تلگرام مثلا اگه کانال یا گروهی بود که واسه خاطر اون میرفتم لفت دادم دیدم هیچ اتفاقی نیفتاد. بعدشم از روی دسکتاپ پاکش کردم. واقعا استفادش کم شد. الان دوستام بهم زنگ میزنن میگن بیا تلگرام بابا. البته نا گفته نماند هنوزم اولین چیزی رو که چک میکنم تلگرامه. ولی دو یا سه بار بیشتر در روز بهش سر نمیزنم.
    ولی در کل اعتیاد خیلی بدیه امیدوارم زود ترک کنی 🙂

    1. سلام 🙂
      از نظر لول کف هر نوع اعتیادی قرار داره، خیلی بی کلاسه، اصلن شیک نیست :))‌ البته همین که اعتیاد رو به با کلاس وشیک بودن و نبودن طبقه بندی کنی خودش نشونه خوبی نیست هاها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *